صد یک حسن تو نوبهار ندارد


صد یک حسن تو نوبهار ندارد

صد یک حسن تو نوبهار ندارد


صد یک حسن تو نوبهار ندارد

صد یک حسن تو نوبهار ندارد


صد یک حسن تو نوبهار ندارد

صد یک حسن تو نوبهار ندارد


صد یک حسن تو نوبهار ندارد

طاقت جور تو روزگار ندارد
طاقت جور تو روزگار ندارد
طاقت جور تو روزگار ندارد
طاقت جور تو روزگار ندارد
طاقت جور تو روزگار ندارد
طاقت جور تو روزگار ندارد
طاقت جور تو روزگار ندارد
طاقت جور تو روزگار ندارد
عشق تو گر برقرار کار بماند
عشق تو گر برقرار کار بماند
عشق تو گر برقرار کار بماند
عشق تو گر برقرار کار بماند
عشق تو گر برقرار کار بماند
عشق تو گر برقرار کار بماند
عشق تو گر برقرار کار بماند
عشق تو گر برقرار کار بماند
کار جهان تا ابد قرار ندارد
کار جهان تا ابد قرار ندارد
کار جهان تا ابد قرار ندارد
کار جهان تا ابد قرار ندارد
کار جهان تا ابد قرار ندارد
کار جهان تا ابد قرار ندارد
کار جهان تا ابد قرار ندارد
کار جهان تا ابد قرار ندارد
تیغ جفا در نیام کن که زمانه
تیغ جفا در نیام کن که زمانه
تیغ جفا در نیام کن که زمانه
تیغ جفا در نیام کن که زمانه
تیغ جفا در نیام کن که زمانه
تیغ جفا در نیام کن که زمانه
تیغ جفا در نیام کن که زمانه
تیغ جفا در نیام کن که زمانه
مرد نبرد چو تو سوار ندارد
مرد نبرد چو تو سوار ندارد
مرد نبرد چو تو سوار ندارد
مرد نبرد چو تو سوار ندارد
مرد نبرد چو تو سوار ندارد
مرد نبرد چو تو سوار ندارد
مرد نبرد چو تو سوار ندارد
مرد نبرد چو تو سوار ندارد
بر تو مرا اختیار نیست که شرط است
بر تو مرا اختیار نیست که شرط است
بر تو مرا اختیار نیست که شرط است
بر تو مرا اختیار نیست که شرط است
بر تو مرا اختیار نیست که شرط است
بر تو مرا اختیار نیست که شرط است
بر تو مرا اختیار نیست که شرط است
بر تو مرا اختیار نیست که شرط است
کانکه تو را دارد اختیار ندارد
کانکه تو را دارد اختیار ندارد
کانکه تو را دارد اختیار ندارد
کانکه تو را دارد اختیار ندارد
کانکه تو را دارد اختیار ندارد
کانکه تو را دارد اختیار ندارد
کانکه تو را دارد اختیار ندارد
کانکه تو را دارد اختیار ندارد
از تو نشاید گریخت خاصه در این دور
از تو نشاید گریخت خاصه در این دور
از تو نشاید گریخت خاصه در این دور
از تو نشاید گریخت خاصه در این دور
از تو نشاید گریخت خاصه در این دور
از تو نشاید گریخت خاصه در این دور
از تو نشاید گریخت خاصه در این دور
از تو نشاید گریخت خاصه در این دور
مردم آزاده زینهار ندارد
مردم آزاده زینهار ندارد
مردم آزاده زینهار ندارد
مردم آزاده زینهار ندارد
مردم آزاده زینهار ندارد
مردم آزاده زینهار ندارد
مردم آزاده زینهار ندارد
مردم آزاده زینهار ندارد
آنکه غم عشق توست ناگزرانش
آنکه غم عشق توست ناگزرانش
آنکه غم عشق توست ناگزرانش
آنکه غم عشق توست ناگزرانش
آنکه غم عشق توست ناگزرانش
آنکه غم عشق توست ناگزرانش
آنکه غم عشق توست ناگزرانش
آنکه غم عشق توست ناگزرانش
عذر چه آرد که غم گسار ندارد
عذر چه آرد که غم گسار ندارد
عذر چه آرد که غم گسار ندارد
عذر چه آرد که غم گسار ندارد
عذر چه آرد که غم گسار ندارد
عذر چه آرد که غم گسار ندارد
عذر چه آرد که غم گسار ندارد
عذر چه آرد که غم گسار ندارد
خوی تو دانم حدیث بوسه نگویم
خوی تو دانم حدیث بوسه نگویم
خوی تو دانم حدیث بوسه نگویم
خوی تو دانم حدیث بوسه نگویم
خوی تو دانم حدیث بوسه نگویم
خوی تو دانم حدیث بوسه نگویم
خوی تو دانم حدیث بوسه نگویم
خوی تو دانم حدیث بوسه نگویم
مار گزیده قوام مار ندارد
مار گزیده قوام مار ندارد
مار گزیده قوام مار ندارد
مار گزیده قوام مار ندارد
مار گزیده قوام مار ندارد
مار گزیده قوام مار ندارد
مار گزیده قوام مار ندارد
مار گزیده قوام مار ندارد
ای دل خاقانی از سلامت بس کن
ای دل خاقانی از سلامت بس کن
ای دل خاقانی از سلامت بس کن
ای دل خاقانی از سلامت بس کن
ای دل خاقانی از سلامت بس کن
ای دل خاقانی از سلامت بس کن
ای دل خاقانی از سلامت بس کن
ای دل خاقانی از سلامت بس کن
عشق و سلامت بهم شمار ندارد
عشق و سلامت بهم شمار ندارد
عشق و سلامت بهم شمار ندارد
عشق و سلامت بهم شمار ندارد
عشق و سلامت بهم شمار ندارد
عشق و سلامت بهم شمار ندارد
عشق و سلامت بهم شمار ندارد
عشق و سلامت بهم شمار ندارد